مسئله302: کسی که
به قصد انجام عمره محرم شده است، باید پس از ورود به مسجدالحرام، هفت دور به گرد
خانه کعبه بگردد. به این عمل «طواف» و به هر دور آن یک «شوط» گفته میشود.
مسئله303: طواف به هر شکلی باشد اشکال ندارد؛ مثلاً طواف کننده میتواند پیاده
طواف نماید یا بر صندلی چرخدار یا طبق یا دوش کسی بنشیند، چنانچه میتواند آهسته
یا تند برود، یا حتّی بدود. ولی بهتر است پیاده و با وقار و طمأنینه حرکت نماید.
ترک طواف
مسئله304: اگر کسی
عمداً طواف را ترک کند و پس از احرام، سعی صفا و مروه و تقصیر نماید، عمرۀ او باطل
است.
زمان
طواف
مسئله305: از زمانی که محرم وارد مسجدالحرام میشود، میتواند طواف نماید. ولی
لازم نیست به محض ورود به خانۀ خدا طواف را شروع کند، بلکه میتواند قبل از طواف
واجب، طواف مستحبّی یا اعمال دیگری به جا آورد.
مسئله306: تأخیر
در انجام طواف تا وقتی که محرم در مکّه حضور دارد و وقت کافی برای انجام سایر
اعمال عمرۀ تمتّع و حجِّ تمتّع دارد، جایز است. ولی بسیار به جاست که همۀ اعمال
عمره در اوّلین فرصت ممکن انجام شود.
مکان
طواف
مسئله307: طواف
باید در مسجدالحرام انجام شود و همه جای مسجد مطاف است. بنابراین طواف در مکانهای
دورتر مسجد و در طبقات بالا هم صحیح است. گرچه بهترین مکان برای طواف، بین خانه
کعبه و مقام ابراهیم«سلاماللهعلیه» میباشد.
نیابت در
طواف
مسئله308: طواف
کننده باید به هر شکل ممکن خودش طواف را انجام دهد و جواز نائب گرفتن در طواف
مربوط به موارد خاصّی است که به هیچ وجه امکان طواف کردن نباشد. [1]
مسئله309: اگر کسی
به واسطۀ عذری نظیر مرض یا فلج و مانند اینها، خودش نتواند طواف کند، اگر ممکن
است باید او را به دوش بگیرند یا با صندلی و تخت روان و نظایر آن، او را طواف دهند
و اگر ممکن نیست باید نایب بگیرد.
§ واجبات طواف
1. نیّت
مسئله310: چون
طواف خانه خدا یکی از عبادات است، باید با نیّت خالص و برای خداوند متعال به جا
آورده شود. بنابراین اگر کسی در طواف ریا کند، علاوه بر اینکه طواف او باطل است،
مرتکب گناه بزرگی هم شده است.
مسئله311: منظور
از خلوص نیّت در طواف و سایر اعمال عبادی این است که انسان در آن عمل انگیزه الهی
داشته باشد و دیگری را در این انگیزه شریک قرار ندهد. و برای صحّت آن عمل فرقی نمیکند
که برای تقرّب به درگاه الهی انجام شود یا برای رضا و خشنودی خداوند یا برای اطاعت
امر او یا برای رفتن به بهشت یا برای سعادت دنیای خود و وابستگان و یا حتی برای
ترس از کیفر و عقاب خداوند، و در همه موارد چون آن عبادت برای خداوند تبارک و
تعالی انجام میشود، کافی و صحیح است.
مسئله312: لازم
نيست نيّت را به زبان بگويد يا از قلب بگذراند بلكه همين قدر كه بنا دارد
آن عمل را به جا آورد كفايت
ميكند. ولی از اوّل باید قصد انجام طواف معیّنی را داشته باشد.
مسئله313: لازم نیست در ابتدای هر شوط نیّت تکرار شود، بلکه همین مقدار که از
اوّل تا آخر توجّه به عملی که انجام میشود داشته باشد، کفایت میکند.
مسئله314: اگر بعد
از طواف يا ديگر اعمال عمره، ريا و تظاهر باشد، گرچه گناه است و به
حقيقت طواف یا آن عمل ضرر ميزند،
ولي باعث بطلان نيست.
2. طهارت
از حدث
مسئله315: رعایت طهارت شرط صحّت طواف است و طواف کننده باید با وضو یا غسل
باشد.
مسئله316: در بین اعمال عمرۀ تمتّع فقط طواف عمره، طواف نساء و نمازهای این دو
طواف نیاز به وضو یا غسل دارند و رعایت طهارت در سایر اعمال عمرۀ تمتّع لازم نیست.
مسئله317: هر غسلی ـ واجب و مستحبّ ـ کفایت از وضو میکند و میشود با آن طواف
کرد، مگر غسل استحاضه. بنابراین اگر کسی با غسل احرام یا غسل زیارت یا غسل طهارت و
نظائر آن طواف کند، طواف او صحیح است، گرچه بهتر است وضو هم بگیرد.
مسئله318: اگر کسی عمداً يا سهواً يا از روی جهل به مسئله بدون طهارت
طواف كند، طواف او باطل است.
مسئله319: اگر در
اثنای طواف، طهارت کسی باطل شد، باید طواف را رها کند و وضو یا غسل خود را اعاده
نماید.
مسئله320: اگر طهارت
کسی بعد از اتمام شوط چهارم باطل شود، پس از تحصیل طهارت و بازگشت به مطاف میتواند
طواف را از همان جا که قطع کرده است ادامه دهد و تمام نماید. ولی طواف کسی که قبل
از اتمام شوط چهارم محدث شده، باطل است و پس از تجدید طهارت باید طواف را از سر
گیرد.
مسئله321: كسي كه نميتواند وضو بگيرد يا غسل كند، اگر وقت طواف تنگ باشد، باید
طواف را خودش با تيمّم
انجام دهد و گرفتن نایب برای او کافی نیست. ولي اگر بداند عذرش برطرف ميشود
بايد صبر كند.
مسئله322: اگر زن در بین طواف حائض شود، باید فوراً از مسجدالحرام خارج شود و
پس از پاک شدن و به جا آوردن غسل حیض برگردد و اعمال را ادامه دهد.
مسئله323: زن حائض یا نفساء که وقت ندارد در مکّه بماند تا پاک شود و معطّل
ماندن او خوف نرسیدن به وقوف عرفات را به همراه دارد، حجّ او مبدّل به حجّ افراد
می شود. و در صورتی که بخواهد بر حجّ تمتّع باقی بماند، باید برای انجام طواف واجب
و نماز آن، نایب بگیرد و سعی و تقصیر را خودش انجام دهد. و در هر دو صورت، حجّ وی
صحیح است.
مسئله324: زن
مستحاضه براي انجام طواف و نماز آن، میتواند به دستور استحاضه عمل نمايد و خودش
طواف را به جا آورد.
مسئله325: کسی که جنب است یا غسل مسّ میّت بر عهدۀ اوست، اگر امکان غسل کردن او
نباشد و وقت کافی هم برای صبر کردن و بر طرف کردن عذر خود نداشته نباشد، باید
تیمّم کند و طواف واجب و نماز طواف و سایر اعمال عمره را خودش به جا بیاورد.
مسئله326: زن حائض یا نفساء که پاک
شده است، اگر امکان غسل کردن او نباشد و وقت کافی هم برای صبر کردن تا بر طرف شدن
عذر خود نداشته باشد، باید تیمّم کند و طواف و نماز طواف و سایر اعمال عمره را
خودش به جا بیاورد.
مسئله327: بانوان میتوانند با خوردن
قرص، عادت ماهیانۀ خود را عقب بیندازند و طواف و نماز طواف و سایر اعمال عمره را
تا آخر به جا آورند و عمرۀ آنها صحیح است.
مسئله328: اگر کسی معذور از غسل باشد
و برای طواف، تیمّم بدل از غسل کند، ولی قبل از طواف و یا در بین طواف، تیمّم او
باطل شود و عذر او همچنان باقی باشد، باید برای طواف و نماز آن وضو بگیرد.
مسئله329: کسی که به قصد غسل واجب یا مستحبّ، به حمّام رفته ولی بعد از بیرون
آمدن از حمّام شک میکند که غسل انجام داده است یا خیر، لازم نیست به شکِّ خود
اعتنا کند و میتواند بنا را بر این بگذارد که غسل کرده است و طواف و نماز آن با
همان غسل صحیح است. گرچه بهتر است وضو هم بگیرد.
مسئله330: کسی که میداند قبلاً طهارت
داشته ولی شک دارد که وضو یا غسل او باطل شده است، میتواند به شکِّ خود اعتنا
نکند و طواف او صحیح است. هرچند در ابتدای طواف یا قبل از شروع شدن طواف شک کند.
مسئله313: کسی که قبل از شروع شدن طواف شک میکند قبلاً طهارت داشته است یا
خیر، باید برای طواف وضو بگیرد یا غسل کند.
مسئله332: اگر کسی
در بین طواف يا بعد از طواف شك كند که طهارت داشته است يا نه، میتواند
به شك خود اعتنا نكند و طواف او
صحيح است. گرچه شك او قبل از تمام شدن شوط چهارم باشد، ولی اگر نماز طواف را به جا نياورده
بايد براي نماز، طهارت تحصيل كند.
مسئله333: اگر کسی در بين طواف شك كند غسل جنابت يا حيض يا نفاس انجام داده يا نه،
بايد طواف را رها كند و غسل نمايد.
پس اگر بعد از شوط چهارم طواف را رها کرده باشد، ميتواند پس از غسل، از
همان جا كه رها كرده ادامه دهد و تمام
نمايد، و اگر قبل از شوط
چهارم باشد، بايد پس از غسل از اوّل شروع كند.
مسئله334: اگر کسی
بعد از اتمام طواف شك كند غسل جنابت يا حيض يا نفاس انجام داده يا نه، لازم
نيست طواف را اعاده
نمايد. ولی برای خواندن نماز طواف، باید غسل کند.
مسئله335: کسی که در اثر بیماری قادر
به نگهداری بول یا باد معدۀ خود نیست، یک وضو یا غسل برای انجام طواف و نماز طواف
او کفایت میکند. هرچند طواف واجب باشد.
3. پاک
بودن بدن و لباس
مسئله336: بدن و لباس کسی که طواف انجام میدهد، باید پاک باشد و طواف با بدن یا
لباس نجس، باطل است.
مسئله337: اگر در
بدن يا لباس طواف کننده نجاستي باشد كه در نماز عفو شده است، طواف او صحیح است.
مسئله338: اگر چیز نجسی که جزو لباس طواف کننده نیست همراه او باشد،
طوافش صحیح است. مثل در بغل گرفتن بچه با بدن و لباس نجس یا همراه داشتن انگشتر و
عینک و دستمال نجس و نظائر آن.
مسئله339: اگر کسی
بعد از طواف بفهمد كه بدن يا لباسش نجس بوده، طوافش صحيح است.
مسئله340: اگر کسی فراموش كرد كه بدن يا لباسش نجس است و با بدن يا لباس نجس طواف
كرد، طواف او اشكال ندارد، گرچه
اعادۀ آن بهتر است.
مسئله341:
اگر کسی در اثناي طواف متوجّه شد كه بدن يا لباسش نجس است، اگر ميتواند بايد
تطهير يا تعویض نمايد، يا
بدون آن طواف كند. و اگر هيچكدام ممكن نيست، بايد از مطاف بيرون رود و پس از ازالۀ نجاست
برگردد، پس اگر بعد از اتمام شوط چهارم
بوده ميتواند از همان جايي
كه قطع كرده ادامه دهد، و اگر پيش از اتمام شوط چهارم بوده، بايد طواف را
از اوّل شروع كند.
مسئله342: اگر کسی در بین طواف متوجّه
شد بدن یا لباس دیگری نجس است، لازم نیست به او اطلاع دهد.
مسئله343: اگر کسی در اثر بیماری قادر
به نگهداری بول خود نیست و پس از شروع طواف، بدن و لباس او مرتباً نجس میشود، میتواند
با همان لباس طواف خود را ادامه دهد. گرچه بهتر است برای جلوگیری از نجاست بدن و
لباس از لباسهای کوچکی که برای نگهداری ادرار دوخته شده است، استفاده نماید.
4. ختنه
مسئله344: مرد طواف كننده بايد ختنه شده باشد وگرنه طواف او باطل است.
مسئله345: اگر پسر نابالغ که ختنه
نشده است محرم شد یا او را محرم کردند، طوافش باطل است.
5. ستر
عورت و رعایت پوشش
مسئله346: پوشاندن
عورت برای طواف کننده واجب است.
مسئله347: زن باید در حال طواف تمام بدن خود را بپوشاند، ولی پوشاندن قرص صورت
و دستها از سر انگشتان تا مچ لازم نیست.
مسئله348: اگر در
بين طواف عورت مرد يا مقداري از موهاي زن يا جايي از بدن او كه بايد در
حال طواف پوشيده باشد ظاهر
شود، در صورتی که عمداً و با علم به
مسئله باشد، طواف او
باطل است و اگر از روي سهو يا جهل به مسئله باشد، اشكال ندارد.
6. شروع
طواف از حجرالاسود و ختم به آن
مسئله349: طواف کننده باید در هر شوط، طواف را از مقابل گوشهای از کعبه که
حجرالاسود در آن قرار دارد، شروع و به آن ختم کند. و لازم نیست دقّت عقلی شود، بلكه همين مقدار كه عرفاً گفته شود از حجرالاسود شروع یا به آن ختم
شد، کفایت میکند.
مسئله350: طواف کننده بايد همان طور كه مردم طواف ميكنند، طواف را
از مقابل
حجرالاسود شروع كند و دور بزند و هنگام رسیدن مجدّد به حجرالاسود بدون توقّف
به حرکت خود ادامه دهد تا هفت شوط
تمام شود.
مسئله351: شروع طواف
از چند قدم مانده به خط مقابل حجرالاسود اشکال ندارد، ولی كارهايي كه اهل وسوسه
براي به دست آوردن
محاذات حجرالاسود انجام ميدهند، مثل اينكه توقّف ميكنند يا عقب و جلو ميروند، چه قبل از
شروع طواف باشد و چه در بین طواف، حرام است.
7. بودن
کعبۀ معظّمه در سمت چپ
مسئله352: طواف
کننده بايد طوري طواف كند كه كعبه معظّمه در طرف چپ او باشد.
مسئله353: در حال طواف لازم نیست در
همه حالات شانه چپ طوافکننده به طرف کعبه معظّمه باشد و اگر در موقع دور زدن به
واسطه رسیدن به حجر اسماعیل یا رسیدن به گوشههای خانه کعبه و نظایر آن، شانه چپ
طواف کننده قدری از سمت کعبه خارج و یا متمایل به پشت شود، اشکال ندارد. و به طور
کلی طواف کننده باید بهطور متعارف و همانطور که همۀ مسلمین طواف میکنند، دور
بزند و از کارهایی که اهل وسوسه میکنند، پرهیز نماید.
مسئله354: اگر طواف کننده مقداري از طواف را خلاف متعارف انجام دهد، مثل آنكه رو به كعبه
معظّمه يا پشت به آن طواف
نماید، بايد آن مقدار را جبران كند. پس اگر ميتواند باید برگردد و آن مقدار را جبران كند و
اگر نميتواند، باید بدون قصد
طواف دور بزند تا به آنجا برسد و بقيه طواف را به جا آورد.
مسئله355: برگرداندن سر به راست يا چپ يا عقب در حال طواف اشكال ندارد، به شرط
آنكه كعبه معظّمه از سمت چپ
بدن خارج نشود.
مسئله356: اگر کودک محرم برای طواف در بغل دیگری باشد، لازم نیست شانه چپ او به
سمت کعبه باشد، هرچند رعایت آن بهتر است.
مسئله357: اگر طواف کننده
به واسطۀ كثرت جمعيّت، بیاختیار به این طرف و آن طرف کشیده شود، طواف او
صحيح است.
8. انجام
طواف بیرون از حجر اسماعیل
مسئله358: در کنار خانه کعبه و متّصل به آن، مکانی است به نام حجر اسماعیل«سلاماللهعلیه» و طواف کننده باید هنگام طواف دور حجر بگردد و داخل آن نشود.
مسئله359: اگر طواف
کننده از داخل حجر اسماعيل طواف كند، آن شوط از طواف او باطل است و اعادۀ آن از
جايي كه داخل حجر شده
كافي نيست، بلكه بايد آن شوط را دو مرتبه به جا آورد و بهتر آن است كه طواف را تمام نموده
و سپس اعاده
نمايد.
مسئله360: اگر کسی
در اثناي طواف، از روي ديوار حجر اسماعيل«سلاماللهعلیه» طواف كند، بايد آن مقدار از طواف را
اعاده نمايد.
مسئله361: دست گذاشتن روي ديوار حجر اسماعيل«سلاماللهعلیه»
يا بوسيدن آن اشكال ندارد.
9. بیرون
بودن از کعبه معظّمه
مسئله362: طواف
باید بیرون خانۀ کعبه انجام شود و ورود به خانۀ کعبه همه طواف را باطل میکند.
مسئله363: در
پایین دیوار اطراف کعبه یک پیش آمدگی وجود دارد که به آن «شاذروان» میگویند و
طواف از روی آن نیز صحیح نیست.
مسئله364: اگر طواف کننده مقداري از طواف را روي شاذروان انجام داد، بايد آن مقدار را اعاده
نمايد.
مسئله365: دست گذاشتن به ديوار كعبه يا بوسيدن آن در حال طوافِ واجب یا مستحبّ،
اشكال ندارد.
10.
انجام هفت شوط کامل و پی در پی
مسئله366: طواف
باید هفت شوط کامل و پی در پی باشد و کمتر یا بیشتر شدن تعداد اشواط طواف، صحیح
نیست.
مسئله367: رعایت
موالات عرفی در بین اشواط طواف واجب است. یعنی بین اشواط طواف نباید اینقدر فاصله
بیفتد که از صورت طواف خارج شود. ولی قدری نشستن و استراحت کردن در بین اشواط طواف
اشکال ندارد.
مسئله368: اگر به
جهت قطع طواف، بین چهار شوط اوّل و سه شوط آخر طواف فاصله بیفتد، اشکال ندارد و
موالات عرفی به هم نمیخورد.
مسئله369: اگر کسی
عمداً طواف را ترک کند یا عمداً کمتر یا بیشتر انجام دهد و پس از آن سعی صفا و
مروه و تقصیر نماید، عمرۀ او باطل است.
مسئله370: اگر کسی
که طواف را ترک کرده است، قبل از تقصیر بخواهد آن را به جا آورد، باید به مطاف
برگردد و پس از انجام طواف و نماز آن، سعی را اعاده نموده و تقصیر نماید و در این
صورت عمرۀ او باطل نیست.
مسئله371:
«قران بين طوافين» جايز نيست، يعني طواف را
ـ چه واجب و چه مستحبّ ـ نبايد با طواف ديگر دنبال هم آورد، بلكه بايد بعد
از هر طواف نماز آن خوانده شود.
مسئله372: اگر کسی دو طواف را پشت سر هم انجام دهد و بین دو طواف، نماز
طواف اوّل را نخواند، فعل حرام انجام داده و گناه کرده است، ولی طواف او باطل نميشود.
مسئله373: اگر
طواف کننده بعد از تمام شدن طواف و پیش از خواندن نماز طواف، اطمینان پیدا کند که
طواف را ناقص انجام داده، باید برگردد و طواف را کامل کند.
مسئله374: اگر
طواف کننده بعد از نماز طواف و پیش از سعی، اطمینان پیدا کند که طواف را ناقص
انجام داده است، باید برگردد و اگر یقین دارد که قبلاً چهار شوط طواف را انجام
داده است، طواف را کامل کند. و اگر اطمینان به اتمام چهار شوط ندارد، باید طواف را
از سر گیرد. و در هر صورت لازم است نماز طواف را اعاده کند و بعد مشغول سعی شود.
مسئله375: اگر کسی سهواً بر تعداد اشواط طواف اضافه كند و قبل از كامل شدن
شوط هشتم متوجّه شود، بايد آن شوط را رها نمايد و طوافش صحيح است. ولی اگر
بعد از كامل شدن شوط هشتم متوجّه شود، بهتر است طواف را به چهارده شوط
برساند و پس از آن نماز طواف اوّل را به جا آورد و مشغول سعی شود و نماز طواف
دوّم را پس از انجام سعي به جا آورد.
مسئله376:
گمان در طواف اعتبار ندارد و حكم شك را دارد.
مسئله377: اگر کسی بعد از تمام شدن شوطي از طواف، در صحّت آن شک کند،
نبايد به شك خود اعتنا كند، ولي اگر شک او در اثناي شوط باشد، معتبر است و
باید همان شوط را اعاده نماید.
مسئله378: اگر کسی بعد از تمام شدن طواف شك كند كه آيا آن را زيادتر يا كمتر از هفت
شوط به جا آورده يا شك كند
صحيح به جا آورده يا نه، لازم نیست به شك خود اعتنا كند و طوافش صحيح است، گرچه از محلّ طواف
بيرون نرفته باشد.
مسئله379: اگر کسی در اثناي طواف شك كند که چند شوط به جا آورده، طواف او باطل است و
باید آن را از اوّل شروع کند.
مسئله380: اگر كسي در حال طواف در عدد شوطها شك كند و با همين حال طواف
را تمام كند و بعد يقين به صحّت طواف پيدا كند، اشكال ندارد و طواف او صحيح
است.
مسئله381: اگر کسی در اثناي طواف شك كند هفت شوط به جا آورده يا هشت شوط، بايد بنا
را بر هفت بگذارد و طواف را
تمام كند و طوافش صحيح است.
مسئله382: كثير الشّك در عدد شوطها نبايد به شكِّ خود اعتنا كند و باید بنا را بر آنچه
به نفع اوست بگذارد و كثير الشّك به كسي ميگويند كه سه مرتبه در يك طواف يا در
سه طواف شك كند و چنین کسی در مرتبۀ
چهارم نبايد به شكِّ خود اعتنا
نمايد.
احکام
قطع طواف
مسئله383: قطع کردن
طواف بدون عذر، مکروه است. و در این خصوص تفاوتی میان طوف واجب و مستحبّ نیست.
مسئله384: قطع طواف
مستحبّ به جهت رفع حوائج مسلمانان، جایز، بلکه مستحبّ است.
مسئله385: قطع طواف
واجب به جهت رفع حوائج مسلمانان، اگر قبل از اتمام شوط چهارم باشد، جایز، بلکه
مستحبّ است. ولی بعد از اتمام شوط چهارم، جایز نیست.
مسئله386: قطع
طواف ـ واجب و مستحبّ ـ برای رسیدن به نماز جماعت یا درک وقت فضیلت نماز، مستحبّ
است.
مسئله387: اگر کسی
به هر دلیلی طواف مستحبّ را قطع نماید، بعداً میتواند آن را از همان جا که قطع
کرده ادامه دهد، گرچه در شوط اوّل قطع کرده باشد.
مسئله388: اگر کسی
طواف واجب را به هر دلیلی بعد از پایان شوط چهارم قطع نماید، بعد از بازگشت میتواند
طواف را از همان جا که قطع کرده ادامه دهد. ولی بهتر است اعاده نماید.
مسئله389: اگر طواف
کننده طواف واجب را به هر دلیلی قبل از پایان شوط چهارم قطع نماید، بعد از بازگشت
باید آن را از سر گیرد.
مسئله390: اگر در
اثنای طواف کسی، نماز جماعت مسجدالحرام شروع شود و صفوف نماز با طواف او تداخل
داشته باشد، باید طواف را رها کند و به اقامه نماز بپردازد و پس از پایان نماز با
توجه به اینکه قبلاً تا چه شوطی انجام داده طبق دو مسئله قبل عمل کند.
مسئله391: اگر کسی
بین اشواط طواف برای رفع خستگی قدری بنشیند یا استراحت کند، اشکال ندارد و بعد میتواند
طواف را از همان جا ادامه دهد، هرچند در سه شوط اوّل باشد.
مسئله392: اگر کسی
از طواف خود منصرف شود، طواف او باطل ميشود. گرچه از مطاف بيرون نرفته و
موالات عرفيه به هم نخورده باشد و يا بعد از شوط چهارم باشد. بنابر اين
اگر مقداري از طواف را به جا آورده و دلچسب او واقع نشد، ميتواند از آن
منصرف شده و آن را رها سازد و بلافاصله از اوّل شروع كند. چنانچه اگر در
طواف شكّي كند كه طواف را باطل ميكند، ميتواند بلافاصله طواف را از اوّل
شروع كند.
مسئله393: اگر طواف کننده از شوطي از طواف منصرف شود، آن شوط به مجرّد انصراف باطل ميشود.
ولي طواف باطل نميشود.
احکام
طواف مستحبّ
مسئله394: از مستحبّاتی که در روایات اهل بیت«سلاماللهعلیهم» بسیار به آن سفارش شده است طواف به دور کعبه معظّمه است.
مسئله395: طواف مستحبّ هم مانند طواف واجب هفت دور است و از
حجرالاسود شروع شده و به آن ختم میگردد.
مسئله396: طواف مستحبّ هم مانند طواف واجب، در همه جای مسجدالحرام
صحیح است و جای مخصوصی ندارد.
مسئله397: انجام طواف مستحبّ در هر زمانی جایز است. بنابر این در
اثنای اعمال عمره و قبل از طواف واجب و بعد از نماز طواف هم میتوان طواف مستحبّ
به جا آورد.
مسئله398: مستحبّ است پس از اتمام طواف مستحبّ، نماز طواف هم خوانده
شود.
مسئله399: نماز طواف مستحبّ را در همه جای مسجدالحرام میشود خواند و
جای مخصوصی ندارد.
مسئله400: طواف مستحبّ را میتوان به نیابت از دیگران ـزنده و مرده،
زن و مرد، کوچک و بزرگ ـ انجام داد.
مسئله401: طواف مستحبّ را میتوان به نیابت از کسانی که در مکّه یا
در مسجدالحرام حضور دارند و عذری هم برای انجام طواف ندارند، به جا آورد.
مسئله402:
محدودیتی در تعداد افرادی که طواف به نیابت از آنان انجام میشود، وجود ندارد.
همچنین لازم نیست نام این افراد به تفصیل مشخص باشند، بلکه نیّت کلّی کفایت میکند.
مثل به نیابت از همه بستگان یا همکاران و ...
مسئله403:شایسته است انسان به نیابت از انبیای عظام و حضرات معصومین«سلاماللهعلیهم» و اولیای
الهی و بزرگان دین، طواف مستحبّی به جا آورد.
مسئله404: شک در تعداد اشواط طواف مستحبّ، آن را باطل نمیکند و طواف
کننده میتواند در صورت شکّ، بنا را بر اقل یا اکثر گذاشته و طواف را تمام کند.
مسئله405: رعایت موالات عرفی، شرط صحّت طواف مستحبّ نیست و اگر کسی
به هر دلیلی طواف مستحبّ را رها کرد، بعد از بازگشت میتواند از همان جا ادامه
دهد، هر چند قبل از اتمام شوط چهارم، طواف را رها کرده باشد.
مسئله406: زن مستحاضه میتواند طواف به جا آورد و عمل به دستورات
استحاضه هم برای صحّت طواف او لازم نسیت. ولی اگر میخواهد نماز طواف هم بخواند
باید به دستورات استحاضه عمل کند.
§ آداب و مستحبّات طواف
مسئله407: مستحبّ
است طواف با حضور قلب انجام شود و طواف کننده در حال طواف، با وقار و طمأنینه
باشد و دعا بخواند يا ذكر بگويد و به گناهان خود اعتراف نمايد و از خداوند طلب
آمرزش كند و در هر شوط اگر مزاحمت براي خود و ديگران ایجاد نشود، حجرالاسود
را ببوسد و روي آن دست بكشد.
مسئله408: حرف
زدن، خنديدن، سر را اين طرف و آن طرف گرداندن و انجام هر عملی که طواف
کننده را از حقیقت طواف غافل كند، مكروه است.
مسئله409: مستحبّ
است طواف کننده در حال طواف دعاهایی که از جانب حضرات ائمۀ اطهار«سلاماللهعلیهم»
وارد شده بخواند و از آن جمله دعاهایی است که ذیلاً میآید.
1 ـ
مستحبّ است در حال طواف بگويد:
«اللَّهُمَّ
إِنِّي أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي يُمْشَى بِهِ عَلَى طَلَلِ الْمَاءِ كَمَا
يُمْشَى بِهِ عَلَى جَدَدِ الْأَرْضِ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي يَهْتَزُّ
لَهُ عَرْشُكَ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي تَهْتَزُّ لَهُ أَقْدَامُ
مَلَائِكَتِكَ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي دَعَاكَ بِهِ مُوسَى مِنْ جَانِبِ
الطُّورِ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَ أَلْقَيْتَ عَلَيْهِ مَحَبَّةً مِنْكَ وَ
أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي غَفَرْتَ بِهِ لِمُحَمَّدٍ (صَلَّياللهُعَلَيْهوَآله)
مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ أَتْمَمْتَ عَلَيْهِ نِعْمَتَكَ
أَنْ تَفْعَلَ بِي كَذَا و كَذَا» [2]
به جاي كذا و كذا حاجت خود را بطلبد.
2 ـ همچنين مستحبّ است در حال طواف بگويد:
«اللَّهُمَّ
إِنِّي إِلَيْكَ فَقِيرٌ وَ إِنِّي خَائِفٌ مُسْتَجِيرٌ فَلَا تُغَيِّرْ جِسْمِي
وَ لَا تُبَدِّلِ اسْمِي» [3]
3 ـ مستحبّ است در حال طواف و مخصوصاً وقتی که به در کعبه معظّمه میرسد
صلوات بر محمّد و آل محمّد«صلی الله علیه و آله و سلم» بفرستد.
4 ـ مستحبّ است روبروی درب کعبه معظّمه اين دعا را بخواند:
«سَائِلُكَ
فَقِيرُكَ مِسْكِينُكَ بِبَابِكَ فَتَصَدَّقْ عَلَيْهِ بِالْجَنَّةِ اللَّهُمَّ
الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَ الْحَرَمُ حَرَمُكَ وَ الْعَبْدُ عَبْدُكَ وَ هَذَا مَقَامُ
الْعَائِذِ الْمُسْتَجِير بِكَ مِنَ النَّارِ فَأَعْتِقْنِي وَ وَالِدَيَّ وَ
أَهْلِي وَ وُلْدِي وَ إِخْوَانِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ النَّارِ يَا جَوَادُ يَا
كَرِيمُ» [4]
5- مستحبّ است وقتي به حجر اسماعيل«سلاماللهعلیه» رسيد، رو به ناودان كرده و سر را بلند كند و بگويد:
«اللَّهُمَّ
أَدْخِلْنِي الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِك وَ أَجِرْنِي بِرَحْمَتِكَ مِنَ النَّارِ وَ
عَافِنِي مِنَ السُّقْمِ وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ مِنَ الرِّزْقِ الْحَلَالِ وَ
ادْرَأْ عَنِّي شَرَّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ شَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ
وَ الْعَجَمِ» [5]
6- مستحبّ است وقتي از حجر گذشت و به پشت كعبه رسيد بگويد:
«يَا ذَا الْمَنِّ
وَ الطَّوْلِ وَ الْجُودِ وَ الْكَرَمِ إِنَّ عَمَلِي ضَعِيفٌ فَضَاعِفْهُ لِي وَ
تَقَبَّلْهُ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ» [6]
7- مستحبّ است وقتي به ركن يماني رسيد، دستها را بلند كند و بگويد:
«يَا اللَّهُ يَا
وَلِي الْعَافِيَةِ وَ خَالِقَ الْعَافِيَةِ وَ رَازِقَ الْعَافِيَةِ وَ الْمُنْعِمَ
بِالْعَافِيَةِ وَ الْمَنَّانَ بِالْعَافِيَةِ وَ الْمُتَفَضِّلَ بِالْعَافِيَةِ
عَلَيَّ وَ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِكَ يَا رَحْمَانَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ
رَحِيمَهُمَا صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنَا الْعَافِيَةَ
وَ دَوَامَ الْعَافِيَةِ وَ تَمَامَ الْعَافِيَةِ وَ شُكْرَ الْعَافِيَةِ فِي
الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ» [7]
پس سر به جانب كعبه معظّمه بالا كند و بگويد:
«الْحَمْدُ
لِلَّهِ الَّذِي شَرَّفَكِ وَ عَظَّمَكِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي بَعَثَ
مُحَمَّداً نَبِيّاً وَ جَعَلَ عَلِيّاً إِمَاماً اللَّهُمَّ أَهْدِ لَهُ خِيَارَ
خَلْقِكَ وَ جَنِّبْهُ شِرَارَ خَلْقِكَ» [8]
8- مستحبّ است وقتي ميان ركن يماني و حجرالاسود ميرسد بگويد:
«رَبَّنا آتِنا
فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النَّارِ» [9]
9- مستحبّ است در شوط هفتم وقتي به مستجار (پشت كعبه، نزديك ركن يماني و برابر درب كعبه
معظّمه) ميرسد دو دست خود
را بر ديوار خانه بگشايد و شكم و صورت
خود را به ديوار كعبه بچسباند و بگويد:
«اللَّهُمَّ
الْبَيْتُ بَيْتُكَ وَالْعَبْدُ عَبْدُكَ وَهَذَا مَكَانُ الْعَائِذِبِكَمِنَ
النّار» [10]
10- مستحبّ است به گناهان خود اعتراف نموده و از خداوند عالم آمرزش آن را بطلبد كه انشاءالله
مستجاب خواهد شد، بعد
بگويد:
«اللَّهُمَّ مِنْ
قِبَلِكَ الرَّوْحُ وَ الْفَرَجُ وَ الْعَافِيَةُ اللَّهُمَّ إِنَّ عَمَلِي
ضَعِيفٌ فَضَاعِفْهُ لِي وَ اغْفِرْ لِي مَا اطَّلَعْتَ عَلَيْهِ مِنِّي وَ خَفِيَ
عَلَى خَلْقِك أَسْتَجِيرُ بِاللَّهِ مِنَ النَّار» [11]
و آنچه میخواهد دعا كند.
11- مستحبّ است ركن يماني را استلام كند يعني به آن دست بكشد و به نزد
حجرالاسود آمده و طواف خود
را تمام نموده و بگويد:
«اللَّهُمَّ
قَنِّعْنِي بِمَا رَزَقْتَنِي وَ بَارِكْ لِي فِيمَا آتَيْتَنِي» [12]
12ـ مستحبّ است در هر شوط، اركان كعبۀمعظّمه و حجرالاسود را استلام نمايد و در وقت
استلام حجر بگويد:
«اللَّهُمَّ
أَمَانَتِي أَدَّيْتُهَا وَمِيثَاقِي تَعَاهَدْتُهُ لِتَشْهَدَ عِنْدَكَ لِي
بِالْمُوَافَاةِ» [13]
پی نوشت
ها:
[1]. برخی از موارد جواز و عدم جواز نیابت، در قسمت «واجبات
طواف» آمده است.
[2]. الكافي، ج 4، ص 406؛ من لايحضره الفقيه،
ج 2، ص 532
[3]. الكافي، ج 4، ص
407؛ تهذيب الأحكام، ج 5، ص 104
[4]. من
لايحضره الفقيه، ج 2، ص 531
[5]. الكافي، ج
4، ص 407؛ تهذيب الأحكام، ج 5، ص 105
[6]. الكافي، ج
4، ص 407
[7]. عيون
أخبارالرضا«ع»، ج 2، ص 16
[8]. الكافي، ج
4، ص 410؛ من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 240
[9]. الكافي، ج
4، ص 407؛ من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 533
[10]. الكافي، ج
4، ص 411؛ تهذيب الأحكام، ج 5، ص 104
[11]. الكافي، ج
4، ص 411؛ من لايحضره الفقيه، ج 2، ص 533
[12]. من
لايحضره الفقيه، ج 2، ص 534؛ تهذيب الأحكام، ج 5، ص 105
[13]. الكافي، ج
4، ص 404؛ تهذيب الأحكام، ج 5، ص 102